در سال ٢٠١۶ رتبه ایران در شاخص عملکرد محیطزیستی با ٢٢ پله سقوط از ٨٣ در سال ٢٠١۴ به رتبه ١٠۵ در سال ٢٠١۶ تنزل یافته است. درهمینحال کشورهای فنلاند، ایسلند، سوئد، دانمارک و اسلوونی بهترتیب رتبههای اول تا پنجم جهان را از آن خود کردهاند و افغانستان، نیجر، ماداگاسکار، اریتره و سومالی در قعر جدول قرار گرفتهاند. ایران حتی در بین ١٩ کشور خاورمیانه جایگاهی بهتر از پله سیزدهم دریافت نکرده است.
گذشته
در مجمع جهانی اقتصاد در داووس منتشر شد، بار دیگر نشان داد که وضعیت محیطزیست
ایران همچنان در شرایط مطلوبی قرار ندارد و باوجود شعارهایی که برای در اولویت
قراردادن محیطزیست در سیاستها و برنامهریزیهای کشور داده میشود ولی در عمل
کارنامه محیطزیست ایران دچار تنزل هم شده است!
چراکه براساس گزارش EPI در سال ٢٠١۶ که توسط دانشگاه ییل
آمریکا تهیه و ارائه شده، رتبه ایران در شاخص عملکرد محیطزیستی با ٢٢ پله سقوط از
٨٣ در سال ٢٠١۴ به رتبه ١٠۵ در سال ٢٠١۶ تنزل یافته است. درهمینحال کشورهای
فنلاند، ایسلند، سوئد، دانمارک و اسلوونی بهترتیب رتبههای اول تا پنجم جهان را
از آن خود کردهاند و افغانستان، نیجر، ماداگاسکار، اریتره و سومالی در قعر جدول
قرار گرفتهاند. ایران حتی در بین ١٩ کشور خاورمیانه هم نتوانسته کارنامه موفقی از
خود بهجا بگذارد و جایگاهی بهتر از پله سیزدهم دریافت نکرده است.
به گواه گزارش منتشره، آنچه باعث سقوط محیطزیست
ایران شده، شاخصهای مرتبط با منابع آب، آلودگی هوا، تنوع زیستی و زیستگاهها،
جنگل و پیامدهای بهداشتی ناشی از انواع آلودگیها بوده است. این به این معنی است
که ایران نتوانسته برنامهای منسجم و مؤثر برای حفظ زیستگاههای طبیعی، حیاتوحش،
جنگلها و بهبود وضعیت هوا و حفظ منابع آب کشور به اجرا بگذارد.
تنها مروری بر رتبه عملکرد محیطزیستی دولت ایران
از سال ٢٠٠۶ تاکنون نشان میدهد که تقریبا هرسال وضعیت محیطزیست کشورمان بدتر از
سال قبل شده است چراکه ایران در سال ٢٠٠۶ در بین ١۴٢ کشور جهان در رتبه ۵٣، در سال
٢٠٠٨ در رتبه ۶٧، در سال ٢٠١٠ در رتبه ٧٨، در سال ٢٠١٢ در جایگاه ١١۴ و تنها در
سال ٢٠١۴ بوده که ایران با چند درجه بهبود در پله ٨٣ جهان قرار داشته است و حالا
بار دیگر با سقوط ٢٢ پلهای به پله ١٠۵ جهان تنزل درجه یافته است.
اینکه چرا فنلاند و کشورهای همسایهاش
سالهاست به صدرنشینیشان در جهان ادامه میدهند بیش از هرچیز به دلیل تدوین
استراتژیها و برنامههای سازگار با طبیعت و تعهد بالای اجتماعی این کشور در تحقق
یک جامعه عاری از کربن است؛ کشوری که بیشتر روزهای سال در تاریکی بهسر میبرد و
عملا رنگ آفتاب به خود نمیبیند قرار است تا سال ٢٠٢٠ حدود ٣٨ درصد از انرژی مصرفیاش
را از منابع تجدیدپذیر از جمله انرژی خورشیدی تأمین کند ولی در ایران همچنان سوختهای
فسیلی و منابع اندک آبی هستند که تأمینکننده انرژی کشورند و ذخایر روبهاتمام آبهای
زیرزمینیمان همچنان به پای توسعه غیراصولی کشاورزی ذبح میشود.
تأسفآور اینکه با وجود همه
شواهد و مدارک موجود مبنیبر بحرانیبودن وضعیت منابع طبیعی کشورمان، همچنان خبرها
حاکی است که طرح و لوایح متعددی از سوی دولت و نمایندگان مجلس برای واگذاری اراضی
ملی و حتی جنگلها و مراتع و مناطق چهارگانه – همچون طرح قانونی حفظ کاربری اراضی
زراعی- در دست بررسی و در آستانه تصویب قرار دارد بیآنکه کسی بیندیشد با کدامین
ذخایر آبی، همچنان کشاورزی را مبنای توسعه کشور قرار دادهایم و اساسا رهاورد
واگذاری بیش از هفتمیلیون اراضی ملی کشور که منجر به زمینخواریهای گسترده شد چه
بوده است؟ مراتع لخت و فقیر، آبهای زیرزمینی تهکشیده، دشتهای فرونشسته، ویلاها
و شهرکهای سربهفلککشیده و جنگلهای خشکیده و روبهزوال و دریاچههای تهی و عاری
از حیات پیامد همه این سیاستگذاریهای غلط در چند دهه اخیر بوده است